پینی یاکوئل، هم بنیانگذار و مدیر عامل Optimove، اخیرا در یادداشتی تغییری بارز را در حوزه مارکتینگ پیشبینی کرده است. او بر این باور است که به زودی موقعیتهای شغلی مشخص و از پیش تعیین شده، کمرنگ خواهند شد و مارکترهای جدید با اتکا بر هوش مصنوعی و توسعه مهارتهای خود تبدیل به افرادی همه فن حریف در تمامی حوزههای مارکتینگ خواهند شد. او اسم مارکترهای position-less یا مارکترهای بدون عنوان شغلی را برای این افراد در نظر گرفته است.
لبرون جیمز، ستاره بسکتبال NBA، یک بار در جایی گفته بود: «من یک پوینتگارد، شوتگارد، فوروارد کوچک یا پاور فوروارد نیستم. من یک بسکتبالیست هستم.» از نظر من این حرف نشاندهنده گرایش به تطبیقپذیری در یک ورزش است. این یعنی لبرون جیمز بازیکنی است که در زمین جایگاه مشخصی ندارد. در دنیای امروز هم مربیان بسیار مطرحی این تغییر را پذیرفتهاند و به اعضای تیم خود کمک میکنند تا در جایگاههای مختلف ایفای نقش کنند.
این موضوع تنها در ورزش مصداق پیدا نمیکند. نوازندگان چند ساز مانند پرینس نمونهای از این مدل رفتار در دنیای موسیقی هستند و در حوزه کسبوکار نیز یک کارآفرین بدون جایگاه یا position-less قادر است نقش چند متخصص را به طور همزمان ایفا کند.
حالا اجازه بدهید به اصل موضوع صحبت برسیم؛ یعنی مارکترهای بدون جایگاه شغلی مشخص! رویکردی که در واقع با این هدف در پیش گرفته میشود که استراتژیهای بازاریابی را تقویت کند. بدیهی است که نباید از این نکته غافل شد که یک بازاریاب بدون موقعیت باید مهارتهای متنوعی داشته باشد. بتواند بنویسد، دادهها را تجزیه تحلیل کند، مهارت مدیریت پروژه داشته باشد و از پس هماهنگی کمپین و فعالیتهای مختلف بازاریابی، مانند کمپینهای شبکههای اجتماعی و ایمیلی و مدیریت وبسایت برآید. ساده نیست. درست است؟ در حالی که هر مارکتر ممکن است یک مهارت غالب داشته باشد، انطباق و توسعه مهارت در نقشهای متعدد در چشم انداز بازاریابی امروزی ضروری است.
در بازاریابی سنتی، افراد اغلب در نقشهای خاصی تخصص پیدا میکنند و در نهایت در جایگاههای شغلی مانند مدیر برند، مدیر محتوا یا دیجیتال مارکتینگ مشغول به کار میشوند. اما دنیای مدرن چشمانداز جدیدی را برای بازاریابان ایجاد کرده است که مشخصههای خاصی دارد.
تطبیق پذیری: بازاریابان بدون پوزیشن مجموعه مهارتهای متنوع و مختلفی دارند که به آنها اجازه میدهد وظایف مختلف را در کانالهای مختلف بازاریابی انجام دهند.
سازگاری با تغییر: بازاریابان بدون جایگاه در پاسخ به تغییرات در بازار و پیشرفت فناوری به سرعت برای تنظیم استراتژیها عمل میکنند.
تصمیمگیری مبتنی بر داده: آنها برای طراحی استراتژیهای خود و بهینهسازی عملکرد کمپین و تحلیل اثربخشی تکنیکها بیشتر از هرچیز بر دادهها تکیه میکنند.
تمرکز روی مشتری: درک و برآوردن نیازهای مصرفکننده برای این دسته از بازاریان که بسیار مهم است.
به سه سال قبل فکر کنید، یعنی قبل از اینکه هوش مصنوعی مانند ChatGPT دنیا را تغییر بدهد. در آن زمان اگر در کپی رایتینگ ماهر نبودید، احتمالا برای این کار از یک فرد ماهر در این حوزه کمک میگرفتید اما الان خودتان هم میتوانید با کمک هوش مصنوعی همین کار را انجام بدهید. آیا این موضوع باعث میشود شما در مسیر تبدیل شدن به یک همه فن حریف قدم برداشته باشید؟
به نظر میرسد که با از راه رسیدن این رویکرد جدید به زودی جهان بازاریابی به دچار شکاف خواهد شد. در یک سوی این شکاف بازاریابهای بدون جایگاه هستند و در مقابل بازاریایان سنتی. از یک سو بازاریابان بدون جایگاه از هوش مصنوعی استقبال میکنند، از دادهها برای انجام کارهای خود استفاده میکنند و به روی تغییر گشاده هستند و در سویی دیگر بازاریابان سنتی به شدت به قوانین تعیین شده، شیوههای گذشته و رویکردهای کنترل محور پایبنداند. آنها در پذیرش هوش مصنوعی مردد هستند و روشهای آشنا را ترجیح میدهند.