«الویرا نبیولینا» در گفت وگویی با یک نهاد «صندوق بین المللی پول» توضیح داد که چگونه اقدامات سیاستی جسورانه او به روسیه کمک کرد در اوج بحران جهانی از رکود عمیق تر جلوگیری کند و همراه با شناورسازی نرخ ارز، بخش بانکی کشورش را اصلاح نماید.
پیروزی روسیه بر تحریم های آمریکا و متحدان غربی در مقایسه با سردرگمی اقتصادی ایران در ۱۰ سال گذشته نشان می دهد که پای یک سیاستگذاری کلان در میان است. روسیه که زمانی بهشت الیگارش ها و سرمایه داران فاسد بود در یک اصلاحات کلان با تمرکز بر نظام بانکی توانسته است جایگاه خود را در نظام جهانی ارتقا داده و رژیم تحریم های آمریکا را متلاشی کند و برخلاف ایران، حتی یک بار هم درخواست مذاکره برای رفع تحریم ها نداده است. روسیه چه کرده است و ایران باید چه کاری انجام دهد تا موضوع تحریم ها را که هرگز با مذاکره رفع نخواهد شد، بی اثر کند؟
«الویرا نبیولینا» در عرض چند ماه پس از تصدی پست خود به عنوان رئیس بانک مرکزی روسیه در سال ۲۰۱۳، با بحران اقتصادی شدید ناشی از کاهش قیمت نفت، تنش های ژئوپلیتیکی و تحریم ها مواجه شد. تا دسامبر ۲۰۱۴، نرخ ارز و سیستم بانکی تحت فشار شدیدی قرار گرفتند و اقتصاد روسیه به سمت رکود حرکت کرد. در این زمان واکنشی قاطع مورد نیاز بود و بانک مرکزی تصمیم گرفت نرخ ارز را شناور کند، حرکت فوری به سمت هدفگذاری تورم را در دستور کار قرار داد و سرعت اصلاحات بانکی افزایش یافت. این سیاست های جسورانه نتایج مثبت قابل توجهی را به همراه داشت.
نبیولینا، اولین رئیس زن بانک مرکزی روسیه، از سوی مجله Euromoney به عنوان رئیس بانک مرکزی سال ۲۰۱۵ و توسط The Banker به عنوان بهترین رئیس بانک مرکزی در اروپا در سال ۲۰۱۶ انتخاب شد. او همچنین در فهرست قدرتمندترین زنان جهان توسط فوربس هم قرار گرفت. او در سپتامبر ۲۰۱۸، در صندوق بین المللی پول هم سخنرانی کرد.
متن زیر مصاحبه «اولگا استانکووا» از دپارتمان ارتباطات صندوق بین المللی پول با نبیولینا در سال ۲۰۱۹ است که وی تجربه های خود را در رهبری بانک مرکزی روسیه در این دوره چالش برانگیز بیان کرده است.
مصاحبه با مجله مالی و توسعه صندوق بین المللی پول صورت گرفته است.
صندوق بین المللی پول: هدف گذاری تورمی –به معنای آن است که بانک مرکزی هدفی را برای تورم اعلام می کند و انتظارات تورمی را از طریق اقدامات سیاستی خود مدیریت می نماید. این هدفگذاری اغلب نسبتاً پیچیده است و اقتصادهای بازار نوظهور به دنبال آن هستند. دلیل اتخاذ این سیاست در روسیه چه بود؟
نبیولینا: با نگاهی به تجربه کشورهای دیگر، هدف گذاری تورم را به عنوان سیاستی تشخیص دادیم که کاهش تورم و حفظ مداوم آن در سطح نسبتاً پایین را ممکن می سازد. البته، این سیاست می تواند برای بازارهای نوظهور چالش برانگیز باشد، زیرا بازارهای مالی آنها نسبتا سطحی هستند. نکته مهمتر این است که هدف گذاری تورمی مستلزم مدیریت انتظارات تورمی است. این موضوع در بازارهای نوظهوری که در آن عموم مردم دورههایی از تورم بالا را گذراندهاند، به تورم بالا عادت کردهاند و نمی توانند بپذیرند که تورم پایین در بلندمدت قابل دستیابی است، چالشبرانگیز است.
البته، منتقدان زیادی به تصمیم برای اتخاذ هدف گذاری تورمی وجود داشت، زیرا روسیه به شدت به درآمد حاصل از استخراج منابع طبیعی متکی است. بسیاری معتقد بودند که این ویژگی اقتصاد ما اثربخشی سیاست هدف گذاری تورمی را محدود می کند. اما من معتقدم که این تصمیم به موقع و تضمین شده بود. در واقع، پس از بحران ۲۰۰۸ نیاز به یک گذار آشکار شد.
در هر صورت، ما ناگهان تغییر به سمت هدف گذاری تورمی انجام ندادیم. ما قبل از بحران ۲۰۰۸-۲۰۰۹ برای شروع این سیاست آماده شده بودیم. ابتدا ابزارهای مورد نیاز برای تامین مالی مجدد بانک ها را توسعه دادیم و این ابزارها استفاده از سیاست نرخ بهره را – از طریق مکانیسم انتقال – برای مدیریت تورم ممکن ساخت. دوم، ما به تدریج به سمت نرخ ارز منعطف تر حرکت کردیم: از یک نرخ به شدت مدیریت شده به یک نرخ شناور. سومین مورد و بسیار مهم این بود که هدف گذاری تورم به کیفیت مدل ها، پیش بینی ها و تحلیل ها بستگی دارد، بنابراین ما این ظرفیت را نیز توسعه دادیم. من فکر میکنم که این سه عنصر برای اطمینان از اینکه – در معرفی هدفگذاری تورم – ما قادر به دستیابی به اثراتی شدیم که به مردم وعده داده بودیم، بسیار مهم بودند.
اکنون(۲۰۱۹)، پس از چهار سال هدف گذاری تورمی، من معتقدم که این چارچوب سیاست برای کشورهایی مانند روسیه – یعنی اقتصادهای بازار در حال ظهور – مناسب است. بسیاری این سیاست را اتخاذ کردهاند و من نمونهای از کشورهایی را نمیشناسم که به صورت رسمی از هدفگذاری تورمی به سمت سیاستهای متفاوت تغییر مسیر داده باشند.
صندوق: : نرخ ارز در اوج بحران در اواخر سال ۲۰۱۴ شناور شد. آیا گزینه های خوب دیگری در آن شرایط وجود داشت؟ و آیا مدیریت نرخ ارز می توانست برای مدتی دیگر یک گزینه باشد؟
نبیولینا: در واقع، ما مجبور شدیم در دورهای که خطرات بالای ثبات مالی وجود داشت، به سمت شناورسازی نرخ ارز حرکت کنیم. با این حال، من متقاعد شدم که این دلیلی برای تاخیر در اجرای این تصمیم نبود. ما به سادگی بخشی از ذخایر طلا و ارز خود را خرج میکردیم، پس از آن نیاز داشتیم به هر طریقی نرخ را شناور کنیم.
به نظر من، نرخ ارز شناور برای جذب شوک های خارجی به خوبی عمل کرده است و تعدیل سریع تراز پرداخت ها را آسان ساخت. در سال ۲۰۱۶، در ادامه این چرخه بار دیگر شاهد همین امر بودیم. شما به یاد دارید اوایل سال ۲۰۱۶، قیمت نفت کاهش یافت و به لطف شناور بودن نرخ ارز، تأثیرات این رخداد بر کل بازارهای مالی قابل توجه نبود.
صندوق: شما قبل از اتخاذ هدف گذاری تورمی روی سیاست نرخ ارز کار می کردید. آیا به کشورها توصیه میکنید که به تجربه شما نگاه کنند تا در این فرایند زودتر به سمت نرخ ارز شناور حرکت کنند؟
نبیولینا: نرخ ارز را به تدریج شناور کردیم. قبل از اینکه من به بانک مرکزی بیایم، مسیر حرکت از قبل توسعه داده شده بود که امکان افزایش انعطاف پذیری نرخ ارز را فراهم می کرد.
یک موضوع وجود دارد که میخواهم آن را برجسته کنم: درست است که ما نرخ ارز را در دوره استرس مالی شناور کردیم، و در آن لحظه، شناور کردن آن مهم بود – فقط درباره شناور بودن صحبت نکنیم. همه کشورها از شناور شدن نرخ هراس دارند و این ترس در دوره سخت بی ثباتی، بیشتر می شود.
صندوق: بانک مرکزی روسیه برای گسترش حمایت عمومی از سیاست هایی که شما دنبال کردید چه کرده است؟ و نقش ارتباطات در طول بحران و دوره گذار پس از آن چه بود؟
نبیولینا: ارتباطات در طول انتقال از یک سیاست به سیاست دیگر بسیار مهم بود، هم از جهت توضیح دادن به جامعه و هم برای نشان دادن مزایای سیاست جدید. این امر اهمیت ویژه ای داشت زیرا گذار به سیاست هدف گذاری تورم با یک اقدام ناخوشایند – یعنی سیاست افزایش نرخ – همراه بود و نرخ ارز شناور نیز مردم را به وحشت می انداخت.
البته سیاست هدف گذاری تورمی به سطح کیفی بالاتری از ارتباطات با بازار نسبت به سایر سیاست ها نیاز دارد، زیرا هدف گذاری تورمی بر اساس مدیریت انتظارات و پیش بینی ها است. بنابراین برقراری ارتباطات مورد نیاز برای ما بسیار مهم بود. ما مجموعه ابزار ارتباطاتی خود را به شدت توسعه دادیم و با اعلام تاریخ جلسات هیئت مدیره یک سال قبل شروع کردیم که اینکار قبل از آن انجام نشده بود. ما همچنین برگزاری کنفرانسهای مطبوعاتی را آغاز کردیم و مطالب تحلیلی، گزارشها، مصاحبهها و نظرسنجیهای بیشتری را ارائه کردیم و همچنین جلساتی را با سرمایهگذاران و تحلیلگران ترتیب دادیم.
علاوه بر این، ما با مناطق نیز کار کردیم، جایی که با بازرگانان، تحلیلگران و رهبران منطقه ای دیدار داشتیم تا مطمئن شویم که سیاست های ما را درک کرده اند. اما اساسی ترین عنصر ارتباطاتی ما، دستیابی به هدف اعلام شده ما بوده است. تنها در این صورت است که مردم به چیزی که شما می گویید و یه پیش بینی های شما ایمان می آورند.
من می خواهم به یک جنبه مهم دیگر از ارتباطات اشاره کنم. در ابتدا، تمرکز بر حصول اطمینان از این بود که تحلیلگران و متخصصان بازار آنچه را که ما انجام دادیم را درک کرده اند. آنچه در حال حاضر مهم است برقراری ارتباط با مخاطبان تجاری و عموم مردم، ایجاد اعتماد در خط مشی ما، و دادن اعتماد به نفس بیشتر به مردم هنگام تنظیم برنامه های زندگی و تجاری شان است، که به آن ها اجازه می دهد به این واقعیت تکیه کنند که تورم تحت کنترل است.
صندوق: شما با فشار نسبتاً زیادی بر بانک مرکزی به ویژه از طرف بخش بازرگانی، برای کاهش سریعتر نرخ روبرو بوده اید. برای تحمل این فشار چه چیزی لازم است؟
نبیولینا: ما پیوسته سیاست خود را به اجرا در آوردیم. وظیفه ما این بود که در عمل نشان دهیم که نرخ بهره بالا تورم را مهار می کند و نرخ بهره در اقتصاد همراه با تورم پایین می آید. این چیزی بود که در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۷ شروع شد. ما می دیدیم که برای مثال وام های رهنی شروع به گسترش کردند؛ دورنمای تورم برای این نوع وام بسیار مهم است. ما در تلاشیم تا به جامعه تجاری نشان دهیم که سیاست ما به نفع آن ها است، و به ویژه اینکه لازم است افق برنامه ریزی طولانی شود.
البته این تغییرات همیشه برای بخش تجاری آسان نیست. زمانی که تورم بالا به شما امکان می دهد هزینه های خود را به سمت قیمت های افزایشی تغییر دهید یک چیز است و وقتی توانایی شما برای انجام این کار محدودتر است موضوع چیز دیگری است. برای رقابتی بودن، باید تلاش کنید تا بهره وری نیروی کار را افزایش دهید و هزینه ها را کاهش دهید.
این یک چالش برای تجارت است، اما ما معتقدیم که تورم پایین کنونی، یکی از عوامل ساختاری است که مدل توسعه اقتصادی را تغییر و بهرهوری را افزایش میدهد.
اکنون (سال ۲۰۱۹) بیشتر به دلیل افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده، افزایش موقت تورم را تجربه می کنیم و برای جلوگیری از افزایش نرخ تورم، نرخ اصلی را افزایش دادیم. انتظار داریم تا پایان سه ماهه اول به ۵.۵ تا ۶ درصد برسد و پس از آن شروع به کاهش کند. بار دیگر، به دلیل نرخ کلیدی با منتقدانی مواجه شدهایم، اما همچنین میبینیم که مردم با چه سرعتی شروع به پذیرش تورم پایین کردند. و این امر به تعیین اولویتهایمان کمک میکند: تورم پایین برای همه مهم است، ما هر کاری را که لازم است انجام میدهیم تا با وجود انتقادها، آن را در محدوده هدف حفظ کنیم.
صندوق: با نگاهی به گذشته، نتایج اتخاذ سیاست هدف گذاری تورمی در روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا برخی از کارها وجود دارد که ممکن است با استفاده از آینده نگری متفاوت انجام داده باشید؟
نبیولینا: من اعتقاد دارم که هدف گذاری تورمی، مانند نرخ ارز شناور، کارساز بوده است.
نخست، ما اکنون قادر به دستیابی به اهداف تورمی هستیم. گاهی اوقات به ما می گویند که با افزایش بیش از حد نرخ بهره و سرکوب رشد اقتصادی به هدف خود یعنی کاهش تورم می رسیم. با این حال، محاسبات ما نشان میدهد که واقعاً چنین نیست، زیرا نرخ رشد اقتصادی فعلی نزدیک به نرخ رشد بالقوه ۱.۵ تا ۲ درصد است. سطح تاریخی پایین بیکاری سند دیگری برای این امر است. علاوه بر این، افزایش رشد اقتصادی با استفاده از سیاست پولی زمانی که تولید نزدیک به پتانسیل است امکان پذیر نیست. باید تغییرات ساختاری ایجاد کرد.
هدف گذاری تورمی در واقع هدف اصلی خود را که کاهش تورم است، انجام می دهد. در کنار نرخ ارز شناور، هدف گذاری تورمی اقتصاد را در برابر شوک های خارجی مقاوم تر کرده است. سیاست ما این امکان را برای هم بخش کسب و کار و هم عموم مردم فراهم کرده است که به سرمایه روبلی اعتماد بیشتری داشته باشند: این که ارزش سرمایه آنها کاهش نخواهد یافت و قدرت خرید روبل حفظ خواهد شد. یکی از شاخص های این امر، دلارزدایی از سپرده ها است. البته اقدامات نظارتی نیز نقش داشته است. در مجموع، من مطمئن هستم که از نظر استراتژیک تصمیم درستی گرفته ایم، حتی اگر برخی تنظیمات دقیق ممکن باشد.
وقتی برخی از مردم درباره اتفاقات سال ۲۰۱۴ صحبت می کنند، می گویند که همه چیز باید زودتر انجام می شد. اما با یک یا دو ماه زودتر، نتیجه کمی تغییر می کرد. اگر چند سال قبل انجام می شد چطور؟ بله، احتمالاً بهتر بود.
انتقاد مخالفی هم وجود دارد که معتقد است اشتباه بود که وقتی نرخ سود را افزایش دادیم و نرخ ارز را شناور کردیم، در بازار ارز دخالت نکردیم. منتقدان به خطرات برای ثبات مالی در آن زمان اشاره میکنند و مدعی هستند که در نهایت اجازه دادیم نرخ ارز بیش از حد افزایش یابد.
با این حال، اعتقاد دارم گذراندن آن مرحله کاملا ضروری بود. برای ایجاد تغییر در سیاست، برای مردم مهم بود که ببینند نرخ ارز در واقع شناور است و بنابراین باید سطح تعادل خود را در بازار پیدا کند. اگر مداخله میکردیم، ما به هدر دادن ذخایر طلا و ارز ادامه میدادیم و در عین حال انتظارات برای کاهش ارزش بیشتر را تقویت میکردیم.
صندوق: شما همچنین بخش بانکی را اصلاح کردید. ملاحظات اقتصادی و سیاسی پشت اقدام شما چه بود؟
نبیولینا: رشد اقتصادی پایدار مستلزم یک سیستم مالی پایدار و قوی است. یک سیستم مالی ضعیف نمی تواند از رشد اقتصادی حمایت کند. سیستم بانکی ما مجموعه ای از مشکلات را انباشته کرده بود که در سال های اخیر با آن ها مقابله کرده ایم.
نخست، سیستم بانکی فاقد سرمایه واقعی کافی بود. به یاد دارید که سیستم بانکی خیلی سریع در اوایل دهه ۱۹۹۰ و بدون سرمایه ظهور کرد. حتی پس از آن نیز سرمایه به مقدار قابل توجهی وارد سیستم نشد.
دوم، در نتیجه دو بحران سال ۲۰۰۸ و سپس ۲۰۱۴-۲۰۱۵، کیفیت دارایی های بانک ها بدتر شد. آن داراییها در ترازنامه بانکها باقی ماند و رسیدگی به آن ضروری بود. دلیل دیگر این است که اغلب بانک ها برای اعمال رویه های ناجوانمردانه استفاده می شدند. صاحبان بانک ها با مدیریت ضعیف ریسک، از آنها برای تأمین مالی کسب و کار خود استفاده کردند و پولشویی وجود داشت.
بدیهی است که سیستم بانکی باید بازسازی می شد، زیرا نمی تواند از رشد حمایت کند، و برای زنده ماندن در یک بحران به تزریق های مالی زیادی نیاز دارد. واضح است که چرا در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ چنین حمایتی لازم بود: نمیتوان اجازه داد سیستم بانکی فرو بپاشد زیرا این امر بلافاصله به یک اثر دومینویی و سرایت به دیگر بخش ها منجر میشد. ما باید اقداماتی را برای ارتقای سلامت سیستم بانکی انجام میدادیم تا در آینده از تزریقات جدید جلوگیری شود.
حدود ۴۰۰ مجوز از بانکهای بیثبات و متقلب را لغو کردیم.
ما مجبور شدیم ساختار سه بانک بزرگ را بازسازی کنیم و این منجر به افزایش سهم مالکیت دولتی در بخش بانکی شد. ما در تلاش هستیم تا مقررات و نظارتی ایجاد کنیم که با بانک ها بدون توجه به اینکه آیا دولت سهام آنها را در اختیار دارد یا خیر، به شکل یکسان رفتار می کند. ما می دانیم که بازار مایل است شاهد کاهش در سهم مالکیت دولتی باشد. ما بطور قطع قصد داریم به محض اینکه فرصتی فراهم شد، بانک هایی که سهم خود را موقتاً در آنها نگه می داریم، به بازار بازگردانیم.
صندوق: در سال ۲۰۱۳ شما مسئولیت موسسات مالی غیربانکی را نیز بر عهده گرفتید و بانک مرکزی به یک «مگا تنظیم کننده» (mega-regulator) تبدیل شد. آیا این اصلاحات ارزشمند بوده است و نتایج را چگونه ارزیابی می کنید؟
نبیولینا: احتمالاً این امر بسیار نادری است که یک بانک مرکزی نه تنها مسئول سیاست های پولی و مقررات بانکی و نظارت باشد، بلکه مسئولیت بخش غیربانکی را نیز بر عهده داشته باشد. علاوه بر این وظایف کمیسیون اوراق بهادار نیز به بانک مرکزی واگذار شده است.
یکی از ویژگیهای اقتصاد ما این است که بزرگترین بانکهای ما بخشی از گروههایی هستند که شامل شرکتهای بیمه و صندوقهای بازنشستگی خصوصی میشوند و ریسکها با هم ترکیب میشوند. در مشاهده تصویر کامل، نگاه صرف به بخش بانکی دشوار است. همچنین باید به روابط بین بانک ها و سایر اعضای یک گروه مالی توجه کرد.
به نظر ما، رویکرد مگا تنظیمکنندگی مزایای زیادی دارد که آشکار شده است به عنوان مثال، زمانی که ما شروع به بازسازی سه گروه بزرگ کردیم. ما توانستیم یک دیدگاه تلفیقی از کل گروه داشته باشیم و خطرات درون آن را شناسایی کنیم؛ این به ما امکان داد تا اندازه مشکلات آن گروه ها را درک کنیم. نگاه جامع به مقررات مالی همچنین آربیتراژ نظارتی را کاهش می دهد و اطمینان از رویکردها و استانداردهای یکسان را آسان تر می کند.
احتمال دارد یک مگا تنظیم کننده نیز دارای اشکالاتی باشد. بانک مرکزی از یک سو پول تولید و سیاست های پولی را اجرا می کند و از سوی دیگر بر بانک ها نظارت دارد که شامل لغو مجوزها نیز می شود. این امر فضا را برای درخواست عمومی از یک مگا رگولاتور ایجاد می کند تا مشکلات بانک ها را با انتشار پول حل کند زیرا ما نتوانستیم از سقوط آنها جلوگیری کنیم. همچنین مگا رگولاتور باید تحت این فشار دوام بیاورد و بعنوان مثال باید دیوارهایی را میان نظارت بانکی و سیاست پولی ایجاد کند.
اما علیرغم برخی اختلاف نظرها، من فکر میکنم که با توجه به روشی که بازارهای مالی در حال توسعه هستند، ایده یک مگا رگولاتور یا تنظیم کننده بزرگ از نظر من بسیار امیدوارکننده است. مرزهای بین مؤسسات مالی در حال مبهم شدن است. دیجیتالی شدن سیستم مالی وجود دارد، اکوسیستم ها و راه حل های پلت فرمی در حال ظهور هستند. اغلب گفته می شود که مقررات بانکی پس از بحران ۲۰۰۷ بسیار سخت تر شد و ریسک ها به بخش های دیگر بخش مالی با مقررات کمتر منتقل شدند. یک رویکرد تلفیقی به ما کمک می کند تا بر سیستم بانکداری در سایه نظارت بهتری داشته باشیم.
صندوق: شما به عنوان یک بانک مرکزی بسیار مستقل شناخته می شوید. چگونه توانستید بر فشارها و انتقادات غلبه کنید؟
نبیولینا: خوب، ما هنوز به طور کامل بر آن غلبه نکرده ایم.
صندوق: حداقل شما در این دوره ماندید.
نبیولینا: وقتی تغییرات جدی ایجاد می شود، همیشه منتقدان زیادی وجود دارد. با این اوصاف، بررسیها درچند سال متمادی نشان میدادند که تورم مشکل شماره یک مردم است، اما اکنون به مراتب پایینتر از فهرست اولویت ها کنار گذاشته شده است. برای ما، این یک نتیجه سیاستی مهم است. تورم پایین تأثیر مثبتی بر رفاه اجتماعی مردم دارد. در حوزه تجارت، تورم پایین امکان کاهش نرخ بهره را در بلندمدت و نه فقط به عنوان یک اقدام یکبارمصرف فراهم می کند. این با دادن پول ارزان به کسی، کاهش نرخ ها، و سپس افزایش چشمگیر نرخ ها، بسیار متفاوت است، زیرا تورم افزایش یافته است.
صندوق: اکنون شما به عنوان یک رئیس بانک مرکزی بسیار موفق شناخته می شوید. آیا این نتیجه رویکرد تحلیلی و محاسبات صحیح شماست یا شانس هم دخیل بوده است؟
نبیولینا: من فکر می کنم که مهم است که فقط سیاست را به روشی ثابت اجرا کنیم. قبل از اینکه من به بانک مرکزی بیایم، هدف حرکت به سیاست هدف گذاری تورمی اعلام شده بود و کارهای مقدماتی زیادی صورت گرفت. مهم این بود که در زمانهای پرتلاطم، به جای وحشت و لرزیدن، ثابت قدم باشیم. همچنین ضروری بود که تصمیمات ضروری را به تعویق نیندازیم. مشکلات پیش روی بانک های مرکزی معمولاً به سادگی از بین نمی روند. تصمیم دیرهنگام هزینه های زیادی برای جامعه دارد. یک سیاست پولی پوپولیستی حتی اگر آسانتر به نظر برسد، پیامدهای منفی دارد.
صندوق: چه ویژگی های رهبری برای موفقیت به عنوان یک مدیر بانک مرکزی ضروری است؟
نبیولینا: ابتدا افراد حرفه ای را پیدا کنید که بتوانید به آنها اعتماد کنید و از محاصره شدن با افراد قوی نترسید. مباحثه را تشویق کنید تا افراد از بیان عقیده خود نترسند. و سپس بر این اساس تصمیم بگیرید و از آن عدول نکنید.
برای افرادی که در بانک مرکزی کار می کنند مهم است که بدانند برای منافع عمومی و جهت اهدافی بلندمدت کار می کنند. ما باید به وعده های خود به جامعه عمل کنیم. این یک اصل کلیدی برای من و کارکنان ما است.
در هیچ سیاستی، از جمله سیاست پولی، اجتناب از مصالحه امکان پذیر نیست. با این حال، درک این نکته مهم است که برای سازش محدودیتهایی وجود دارد.
پایان/ منبع