دلاری شدن

تاثیرات دلاری شدن در یک اقتصاد در حال توسعه

در ادامه یادداشت‌های با موضوع هزارتوی دلاریزه شدن اقتصاد‌های در حال توسعه، در این یادداشت به بررسی و تبیین اثرات دلاریزاسیون بر متغیر‌های توسعه مالی در کشور‌های در حال توسعه رفته و مواردی نظیر اثر دلاری شدن اقتصاد بر تعمیق مالی، دسترسی مالی و کارایی مالی در اقتصاد‌های کمتر توسعه یافته پرداخته می‌شود. گزارش یکی از مهم‌ترین پروژه‌های انجام گرفته در صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۲۱ منتشر شد که در آن، تاثیر دلاری شدن بر مولفه‌های توسعه مالی در بیش از ۸۰ درصد از کشور‌های در حال توسعه‌ای که فرآیند دلاریزاسیون در آن‌ها به طور کامل به وقوع پیوسته، بررسی گردیده بود.

الف) تأثیر دلاریزه شدن بر تعمیق مالی در اقتصاد‌های در حال توسعه

متغیر مهم مورد تمرکز در اندازه گیری تأثیر دلاری شدن بر تعمیق مالی، مبتنی بر اندازه گیری نسبت اعتبارات نظام بانکی به تولید ناخالص داخلی کشور‌های در حال توسعه بوده است. این محاسبات، صرف نظر از اینکه دلاری شدن در یک کشور درون زا بوده و یا از پیش تعیین شده، در نظر گرفته شده است.

نتایج حاکی از آن بود که افزایش ۱ درصدی در دلاریزاسیون منابع و سپرده‌های بانکی و دارایی ها، باعث کاهش نسبت اعتبارات نظام بانکی به تولید ناخالص داخلی در کوتاه مدت به میزان کمتر از یک درصد و در بلندمدت به میزان بیش از ۲ درصد شده است.

همچنین یک برآیند کلی از تمامی کشور‌های دلاریزه شده از ابتدا تا به امروز نشان داده که کاهش تدریجی در دلاری شدن یک اقتصاد در حال توسعه، به افزایش نسبت اعتبارات به تولید ناخالص داخلی تا حدود ۱۰ درصد در ۱۵ سال گذشته کمک کرده است.

از سوی دیگر، برای اقتصاد‌های بسیار دلاریزه شده و یا دلاری شده‌ی کامل، منفعت حاصل از دلار زدایی، بسیار قابل توجه و محسوس بوده است؛ به طوری که در برخی کشورها، کاهش سطح دلاری شدن به نصف (به عنوان مثال از حدود ۹۰ درصد به ۴۵ درصد) به طور بالقوه تعمیق مالی را در کوتاه مدت نزدیک به ۲۰ درصد افزایش داده است. علاوه بر این، نتایج نشان می‌دهد که در بلندمدت، نصف شدن دلاریزاسیون، می‌تواند تعمیق مالی را در تا بیش از دو برابر، بهبود ببخشد.

همچنین به نظر می‌رسد دلاری شدن سپرده‌های نظام بانکی، تاثیر منفی و معنا داری بر تعمیق سیستم مالی یک کشور در حال توسعه دارد. زیرا تجربیات عملی نشان داده است که بانک‌ها، بخشی از سپرده‌های ارزی را به جای بازگرداندن به چرخه اقتصاد داخلی و اعطای تسهیلات جدید از طریق آن، به خارج از کشور منتقل می‌کنند؛ بنابراین این موضوع باعث شده که در تایید این تجربیات به وقوع پیوسته، یک همبستگی مثبت بین دلاریزاسیون سپرده‌های بانکی و سهم دارایی‌های بانک‌ها در خارج از کشور در مدل‌ها مشاهده شود.

علاوه بر این، وجود دارایی‌ها و بدهی‌های مالی در دو یا چند ارز ممکن است باعث ایجاد اصطکاک و تحمیل شدن هزینه‌های اضافی در بازار‌های اعتباری شود که از تعمیق بیشتر بخش مالی جلوگیری می‌کند؛ لذا اختلالی که دلاری شدن بر تعمیق بخش مالی در یک اقتصاد در حال توسعه ایجاد می‌کند، مبین و مبرهن شده است و نتایج مدل‌ها و تجربیات عملی با تاکید بر تاثیر منفی دلاریزاسیون بر مولفه‌های عمق مالی در اقتصاد‌های نوظهور، در یک راستا قرار گرفته اند.

مسئله بعدی این است که مدل‌های این پژوهش نشان می‌دهد رابطه بین دلاری شدن و توسعه مالی در اقتصاد‌های با تورم بالا در مقایسه با کشور‌هایی که تحولات قیمتی پایداری دارند تا حدودی متفاوت است. به زبان ساده، خروجی الگو‌ها حاکی از آن است که افزایش سطح دلاریزاسیون، عمق مالی را به جز در اقتصاد‌های با تورم بالا، کاهش می‌دهد.

از آنجا که معضل اصلی اکثر اقتصاد‌های در حال توسعه که موجب شده به سوی دلاریزه کردن اقتصاد خود روی آوردند، تورم‌های افسارگسیخته و غیر قابل مهار بوده است، لذا می‌توان گفت هم مدل‌های تئوریک و هم شواهد عملی تایید می‌کنند که دلاری‌شدن سپرده‌های نظام بانکی در اقتصاد‌های نوظهور، تأثیر منفی متوسط تا شدیدی بر مولفه‌های تعمیق مالی آن‌ها به دلیل پیشینه‌ی تورمی بالا داشته است. به همین دلیل است که این رویکرد یعنی دلاریزاسیون سپرده ها، به عنوان ابزاری در دست سرمایه گذاران برای دور زدن ریسک‌های مربوط به بی ثباتی اقتصاد کلان داخلی این کشور‌ها استفاده شده است.

ب) تأثیر دلاریزاسیون بر دسترسی مالی و کارایی مالی در اقتصاد‌های در حال توسعه

در حالی که تعمیق مالی یک شاخصه‌ی برجسته و تاثیرگذار است، اما نمی‌تواند ماهیت چند بعدی توسعه مالی در اقتصاد‌های در حال توسعه را نشان دهد؛ لذا این پژوهش به سراغ دیگر شاخصه‌ها رفته است.

گزارش صندوق بین المللی پول، تأثیر دلاریزاسیون بر مولفه دسترسی مالی را تبیین کرده و برای این کار، تعداد حساب‌های بانکی به ازای هر فرد بزرگسال را ملاک قرار داده است. همچنین تاثیر دلاریزه شدن اقتصاد بر کارایی مالی را با در نظر گرفتن مجموع حاشیه سود خالص تقریبی نظام بانکی، بررسی کرده است.

نتایج این مدل ها، هیچ مدرکی دال بر ارتباط بین دلاری شدن یک اقتصاد در حال توسعه و مولفه دسترسی مالی نشان نمی‌دهد و بیان می‌دارد که دلاریزاسیون سپرده‌های بانکی و اعتبارات نظام بانکی، هر دو تاثیر معناداری بر دسترسی مالی در اقتصاد‌های نوظهور نداشته اند.

در مقابل، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد دلاری شدن سپرده‌های بانکی، حاشیه سود خالص دریافتی بانک‌ها را افزایش داده و از آنجایی که حاشیه سود خالص بالاتر، سیگنالی از کارایی پایین‌تر بخش مالی است، این نتایج حاکی از آن است که دلاریزاسیون اقتصاد‌های در حال توسعه نیز تاثیر منفی بر شاخصه کارایی مالی آن‌ها داشته است.

پژوهشگران خاطر نشان کرده اند که بروز چنین نتیجه‌ای ممکن است منتج از انقباض در عرضه اعتبارات نظام بانکی در زمانی باشد که بانک‌ها در کشور‌های در حال توسعه، دارایی‌های دلاری خود را به جای ورود به چرخه داخلی، به خارج از کشور منتقل می‌کنند (زیرا اقتصاد مقیاس قوی در بانکداری وجود دارد)./ سیدمهدی میرحسینی

https://kasbnews.com/10689
Search